درياب اين دل را ...

ساخت وبلاگ

درياب اين دل را   ...
مي گويند زن هاي عرب دلشان که مي گيرد، غصه که مي افتد به جانشان،
راه کج مي کنند سوي حرم تو آقا  !
مي نشيند يک گوشه چادرشان را روي صورتشان مي کشند هي مي گويند يا عباس ادرکني، ادرکني بحق اخيک الحسين،
اصلا حرم ات معروف است به عقده گشايي و باز کردن سفره دل ...
مي گويند شيعيان مدينه کارشان که گير مي کند روزگار که سخت مي گيرد، يک راست مي روند پشت ديوارهاي بقيع ستون دوم روبروي حرم نبوي آدرس مزار مادرتان است مي روند و مادرتان را قسم مي دهند به شما به شمايي که مشگل گشاي دلهايي...
مي گويند شما کاشف الکرب حسيني آقا... مي گويند هر که مي رود کربلا غم هاي دلش حواله مي شود به سوي حرم شما، عقده هاي دلش باز مي شود در آن صحن، دلش آرام مي گيرد...
يا عباس!
کرب هايم را برايت آورده ام
غصه هايم را آورده ام
نه راهي به مدينه دارم نه به کربلا . مانده ام در اين شهر پر التهاب. مانده ام در اين خستگي
نذر کرده ام براي دل خسته ام، نذر کرده ام امشب بنشينم گوشه اي و براي دل خسته ام بخوانم:"

يا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِکْشِفْ لي کَرْبي بِحَقِ اَخْيکَ الْحُسَيْنِ"
درياب اين دل را...




ما کتاب کهنه اي هستيم ... سرتا پا غلط!

خواندني ها را سراسر خوانده ايم ... امّا غلط!

سال ها تدريس مي کردم ... خطا را با خطا

سال ها تصحيح مي کردم، غلط را با غلط!

بي خبر بودم ... دريغا ... از اصول الدين عشق!

خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوي غلط!

دين اگر اين است ! بي دينان زِ ما مؤمن ترند

اين مسلماني ست آخر؟ لا غلط ... الّا غلط !

روز اوّل درس مان دادند، يک دنيا فريب ...

روز آخر ... مشق ما اين بود: يک عُـقـبا غلط!

گفتني ها را يکايک هر چه باد و هر چه بود

شيخــنا فرمود ... امّا يا خطا شد ... يا غلط..!

گفتم از فرط غلط ها ... دفتر دل شد سياه!

گفت مي دانم ... غلط داريم آخر تا غلط !

روي هر سطري که خوانديم از کتاب سرنوشت

ديده ي من يک غلط مي ديد و او ... صدها غلط!

يا رب ... از تو مغفرت زيباست ،از ما اعتراف...

يا رب از تو مرحمت مي زيبد و از ما غلط...


 

کبوتران دل شکسته......
ما را در سایت کبوتران دل شکسته... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8golkhari3 بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 4:08